آمبربراون از حسودی کبود می شود!

کد شناسه :9559
آمبربراون از حسودی کبود می شود!

فقط زنگ زدم بگویم که خیلی دلم برایت تنگ شده! همه‌اش تقصیر پدر و مادر آمبربراون است. انگار هیچ‌کدام حواس‌شان به آمبر نیست. مامان بدون آمبر برای دیدن خاله پام به کالیفرنیا می‌رود و باز بدون آمبر در دیسنی‌لند خوش می گذراند. پدر هم وقتی قرار است با او باشد، یادش می‌رود و با غریبه‌ها قرار می‌گذارد. آمبر دارد از ناراحتی می‌ترکد!

بررسی و نظر خود را بنویسید

1 2 3 4 5

 *

 *

0 نظر